از موسیقی ایران در دوره هخامنشی اطلاعات
صحیحی در دسترس نیست و حتی در یکی از گوشه های تاریخی حجاری و نقوش برجسته باقی
مانده از هخامنشیان چیزی در خصوص موسیقی کشف نگشته است، اما با توجه به آثاری که
از تمدن ملل قدیم به یادگار مانده می توان گفت که ایران در موسیقی از کشورهای
معاصر خود مانند سومر ، بابل، مصر و یونان عقبتر بوده است . و شاید بتوان علت اصلی
آن را در این دانست که در ایران بر خلاف کشورهای دیگر موسیقی از حمایت مذهب
برخوردار نبوده است:
هرودوت در تاریخ
خود راجع به ایرانی ها می گوید:
«ایرانیان برای تقدیم
نذر و قربانی به خدا و مقدسات خود مذبح ندارند، آتش مقدس روشن نمی کنند، بر قبور
شراب نمی پاشند ولی یکی از مؤبدان حاضر می شود و یکی از سرودهای مقدس مذهبی را می
خواند»
هرودوت تصریح می کند که تشریفات مذهبی در
ایران بدون موسیقی صورت می گرفت. هر چند که سرودهای مذهبی گاتها با قوافی موزون به
صورت آواز خوانده می شد اما با وجود این ، در مذهب قدیم ایران موسیقی اهمیت زیادی
نداشت.
با وجود این ایرانیان دوره هخامنشی یک قسم
موسیقی مخصوص برای جنگ داشته اند که موجب تحریک احساسات سپاهیان می شده است. آلات
موسیقی رزمی آنها از قبیل شیپور و طبل قبل از جنگ نواخته می شده است و همراه آنها سرودهای
رزمی ای خوانده می شده که در برانگیختن حس شجاعت و دلیری سربازان و کامیابی آنها
در میدان نبرد وسیله خوبی بوده است:
زنوفن تاریخ نویس یونانی در کتابی که راجع
به خصال کوروش نوشته ذکر می کند:
« در نیمه شب که صدای شیپور عزیمت و رحیل بلند شد، کوروش
سردار سپاه را فرمان داد تا با همراهان خود در جلوی صفوف سپاهیان قرار گیرد. بعد
کوروش می گوید: همین که من به محل مقصود رسیدم و حملات دو سپاه نزدیک شد سرود جنگی
را می خوانم و شما بی درنگ جواب مرا بدهید. [3] در موقع حمله چنانکه گفته بود
کوروش سرود جنگ را آغاز کرد و سپاه همگی با وی هم آواز شدند.»
همچنین در این دوران موسیقی غیر مذهبی به
صورت رقص و آواز رواج داشت و در دربار هخامنشیان بخصوص در زمان خشایار شاه موسیقی
برای همراهی رقص های درباری اجرا می شد.
بعد از دوره
هخامنشی چون اسکندر و جانشینان او یونانی بودند و بعد از آنها اشکانیان هم مردم
خارجی به شمار می رفتند ، نسبت به آثار تمدن ایرانی ابراز علاقه نمی کردند. اما در
این دوران (سلوکیان و اشکانیان)
ایران تحت تاثیر تمدن یونانی واقع شد و به نظر می آید در
موسیقی ایران نیز تحولی صورت گرفت. با این وصف اصولا هنرهای
زیبا در دوره اشکانیان پیشرفت مهمی نکرد و در حقیقت پایه و اساس موسیقی ایران در
زمان ساسانیان گذاشته شد.
ساز
قیچک یا غژک، سازی زهی آرشهای است که در ساخت آن از چوب، پوست و فلز
استفاده میشود. این ساز توانایی اجرای تکنوازی و گروه نوازی را دارد
از این ساز در موسیقی نواحی ایران استفاده میشود و طی نیم قرن گذشته با
تغییراتی مختصر در گروه نوازی سازهای ملی نیز متداول شده است.
قیچکنواز هنگام نوازندگی، قیچک را نشسته به صورت عمودی با دست چپ نگه
میدارد و با دست راست آرشه را به صورت افقی در حرکات رفت و برگشت بر
سیمهای آن میکشد. طول این ساز حدود 56 سانتی متر است.
اجزای اصلی قیچک:
کاسه طنینی: بدنه اصلی قیچک از چوب یک تکه
و معمولا گردو، توت یا چوب های محکم دیگر ساخته میشود. کاسه طنینی، حجیم و
دو فرو رفتگی بزرگ در طرفین، آن را به 2 قسمت بزرگتر و کوچکتر تقسیم
میکند. قسمت کوچکتر در پایین ساز قرار دارد و بر دهانه آن پوست کشیده می
شود و خرک روی قسمت پوست قرار میگیرد. دهانه قسمت بزرگتر باز است و دسته،
تا روی نیمی از این قسمت ادامه مییابد.
پوست: معمولا در ساخت قیچک از پوست آهو یا گوسفند استفاده میشود.
دسته: جنس دسته قیچک از همان جنس چوب بدنه
است که به صورت یک تکه با بدنه تراشیده میشود.دسته این ساز کوتاه است و
از یک طرف به قسمت بزرگ تر کاسه، و از طرف دیگر به سر پنجه متصل است. قیچک
فاقد دستان بندی ست و تمام فواصل موسیقی ملی (پرده، نیم پرده، ربع پرده) بر
روی آن قابل اجراست.
سر پنجه: جعبهای کوچک و تو خالی و از جنس چوب است. در ابتدای طول دسته
مجموعا چهار گوشی (به تعداد سیمها) در طرفین آن قرار دارند و در انتهای آن
تاج قیچک با خمیدگی رو به عقب قرار دارد
گوشیها: قیچک دارای 4 گوشی است که به صورت میخ سر پهن ، 2 به 2 در طرفین سر پنجه قرار دارد.
شیطانک: قطعه چوبی کم ار تفاع و باریک است به عرض دسته ساز که بین سرپنجه و
دسته قرار دارد و سیمها از درون شیارهای کم عمق آن عبور میکنند و به طرف
گوشیهای میروند. میکس و مسترینگ
خرک: خرک قیچک از جنس چوب یا استخوان است به ارتفاع تقریبی 2 سانتی متر که
با 2 پایه کوچک خود، روی پوست کاسه کوچک ساز قرار میگیرد و سیمها از درون
آن عبور میکنند.
سیمگیر: قطعه ای کوچک و از جنس چوب یا فلز است که در انتهای بدنه کاسه نصب شده و سر ِگره دار سیم به آن بسته میشود.
تعداد و جنس سیمها: قیچک دارای 4 سیم از جنس فلز است که چهارمین سیم، روکش
دار و ضخیم تر است. طول سیمها در قیچک معمولی از سیم گیر تا شیطانک حدود
33 سانتی متر است.
آرشه: در نوع محلی این ساز از کمانه استفاده میشد اما امروزه از آرشه ویلن
و در نوع بزرگتر (قیچک باس) از آرشه ویلنسل استفاده میشود.
واژه «سمفونی» از ریشه یونانی Sym به معنی
با هم و Phons به معنی صدا گرفته شده است. اغلب افرادی که اثری را شنیده و
یا به تماشای ارکستری میروند، از خود میپرسند که یک سمفونی چگونه شکل
میگیرد و یا چه چیزی یک اثر سمفونی را از دیگر کارهای ارکستری متمایز
میسازد؟
در ابتدا اصطلاح «سمفونی» برای انواع
صداهای ساز، انسان و یا آمیزهای از هر دوی آنها به کار میرفته است.
امروزه این واژه برای اثری به کار میرود که برای ارکستر نوشته شده باشد.
سمفونی معمولا بدون کلام تنظیم میشود.
سمفونی چیست
مشخصه اصلی یک سمفونی این است که از چهار
موومان و گاهی هم بیشتر به وجود میآید و در میان این چهار موومان، فرم
موومان اول در آنچه ما سمفونی کلاسیک مینامیم به روشنی نمایان است و حال
به بررسی این چهار موومان میپردازیم:
موومان اول: موومان اول یک سمفونی در فرم سونات (Sonata Form) میباشد. فرم سونات دارای دو تم یا دو ملودی متمایز است.
این فرم را میتوان همچون نمایشنامهای تشبیه کرد که دارای دو شخصیت اصلی است.
تم اصلی را میتوان به قهرمان مرد تشبیه
کرد که مثبت و قوی است و تم دوم (فرعی) را میتوان به قهرمان زن تشبیه کرد
که تغزلی و لطیف است.
معمولا قبل از ارائه یک اثر سمفونی ابتدا
مقدمهای وارد میشود، در واقع سمفونی دارای اورتور میباشد، مثل چند آکورد
و یا یک مقدمه طولانیتر و یا ممکن است بدون مقدمه و با ارائه مستقیم و با
ورود تم اصلی آغاز گردد.
« موتیف » در سمفونی بسیار با اهمیت است و
در واقع ساختار آن اثر را مشخص میکند حال در مرحله دوم از موومان اول
میخواهیم آنرا بسط و گسترش دهیم.
در این مرحله و ضمن بسط است که آهنگساز
بالاترین حد از مهارت و استادی خود را نمایان میسازد. هر دو تم در الگویی
که دائما در حال تغییر است، پس و پیش و درهم بافته میشوند و در مرحله سوم
که «مرور» نام دارد دو تم اصلی تکرار میشوند، و آهنگساز آنرا به نتیجه پر
معنی و مهمی میرساند و موومان ممکن است با یک کودا (Coda) به پایان
رسانده شود.
موومان دوم: بعد از پایان هر موومان سکوتی
شنیده شده و موومان بعدی آغاز خواهد شد. همیشه و به طور معمول موومان دوم
یک سمفونی درست در تقابل با موومان اول آن میباشد.
برای مثال اگر موومان اول قدرتمند ظاهر
شود موومان دوم دارای حالتی آرام خواهد بود. اگر آهنگساز در نظر داشته باشد
که دوباره همان فرم سونات را اجرا کند، کار خود را با حالت یک موومان
آهسته منطبق میسازد.
گاهی ممکن است آهنگساز از فرم «روندو» برای موومان دوم استفاده کند.
فرم روندو و قالب شعری است که وجه مشخصه
آن بند گردانی میباشد که در فواصل منظم در شعر تکرار میشود و در قرون
وسطی مورد علاقه تروبا دورهای فرانسوی (خنیاگران دورهگرد) بود. هنگامی که
آهنگسازان به استفاده از فرم روندو در سمفونی روی آوردند سعی کردند به طرق
مختلف آنرا گسترش دهند و در واقع آنرا غنیتر سازند و شکل کلی آنرا کامل
کنند. به هر حال آهنگساز مجبور نیست فرم خاصی را برای سمفونی انتخاب کند
چرا که او در این امر آزاد است. انتخاب فرم سمفونی بستگی به موضوعی دارد که
آهنگساز در ذهن میپروراند در واقع باید دید چه چیز مد نظر اوست. آیا
ذهنیتی خاص است؟ آیا برداشتی آزاد دارد؟ و . . . اما معمولا موومان دو در
تقابل با موومان اول آهسته است.
موومان سوم: معمولا سبکترین و شادترین
بخش یک سمفونی موومان سوم آن میباشد. این بخش از سمفونی میتواند زیبایی و
لطافت یک «منوئه» (Minuet) را داشته باشد. در واقع از انواع رقصها در
سمفونی به بهترین شکل استفاده میشود.
«منوئه» نیز در واقع یک رقص روستایی
فرانسوی بوده است. این نوع از رقص نیز همچون تمامی رقصها در مسیر ورود به
تالارهای رقص دچار تغییرات فراوانی شده است. منوئه در ابتدا از گامهای
میزانبندی شده آهسته تشکیل میشد که کم کم جای خود را به حرکات قوی و شدید
داد و به تدریج شاد و جسورانه شد تا این که در سمفونیهای هایدن دوباره به
اصل روستایی و قدرتمند خود بازگشت.
بتهوون از آهنگسازانی بود که انواع مختلفی
از منوئه نوشته است. او به جای منوئه با وقار چیزی قرار داد که سرزندهتر و
مهیجتر باشد. او همچنین به برخی از منوئههای خود عنوان «اسکرتزو» داد.
این واژه «اسکرتزاره» (Scherzare) ایتالیایی و به معنای شوخی کردن میباشد.
موومان چهارم:
در این موومان نیز آهنگساز آزاد است از هر
فرمی مثل روندو یا سونات و یا یک تم و واریاسیون استفاده کند اما ملودی
جدید او باید به نوعی باشد که بتواند تغییرات و دگرگونیهای بسیاری را در
خود بپذیرد در واقع ملودی او باید انعطافپذیر باشد. به نوعی میتوان گفت
این قسمت آزمون تخیل و مهارت آهنگساز است.
برای مثال سمفونی چهارم برامس دارای سی و
یک واریاسیون در یک تم میباشد. هر چهار موومان با هم در ارتباطی واحد و
تنگاتنگ قرار گرفتهاند.
یک سمفونی شامل شرح و بسطهای طولانی و
بسیار پیچیدهای است. برای اینکه بتوان سمفونی را شناخت و مواردی که شرح
آن گذشت را درک کرد باید بسیار مطالعه کرد و آثار بسیاری از بزرگان موسیقی
را شنید.
پوئم سمفونی:
نوع دیگری از سمفونی وجود دارد به نام «پوئم (Poeme) سمفونی» که در آن از
کلام استفاده میشود. برای اینکه این نوع از سمفونی را بهتر بشناسیم به
طور مثال از یک سمفونی شعر اجرا شده در داخل کشور با موضوع تاریخ ایران که
توسط «دکتر ریاحی» ساخته و در سال 74 اجرا شده، نام میبریم.
ایشان در حدود چهار دهه تاریخ ایران را
مطالعه کردند تا با حس و حال آن دوران کاملا آشنا شوند و سپس این اثر را در
چهار موومان تنظیم کردند. زمان اجرای هر موومان در حدود 10 دقیقه بوده که
در واقع میتوان گفت در کل یک سمفونی 45 دقیقهای را شامل شده است.
چهار موومان این سمفونی شامل دورانهای
قبل از انقلاب، دوران انقلاب، دوران جنگ و دوران سازندگی بود. هر کدام از
بخشهای الهام گرفته از اشعار سروده شده، شعارهای مربوط به آن دوران و . . .
بوده است.
هر کدام از موومانها توسط خوانندهای و با اشعاری که رنگ و بوی آن دوران را داشت خوانده شد.
سمفونی در دوره رمانتیک:
در این دوره «یوهان برامس» با در هم آمیختن حال و هوای موسیقی رمانتیک با
فرم کلاسیک راه نوینی را گشود و همین کار او باعث شد که بسیاری از
موسیقیدانان مقام او را تا حد باخ و بتهوون ارتقا دهند.
«گوستاو مالر» در آزادی فرم، بسیار پیشروی
کرد به طوری که آثار سمفونی او پر از تمهای شاد، کودکانه، عامیانه و . . .
میباشد. گوستاو مالر حال و هوای رمانتیک را به اوج بیان احساسات رساند.
«پیتر ایلیچ چایکوفسکی» موسیقیای را
تصنیف کرد که قوی، پر شور و گرم بود. کمتر آهنگسازی میتواند دوستداران
موسیقی را اینگونه مجذوب اثر خود کند و او در این زمینه بسیار موفق عمل
کرد.
چایکوفسکی
شش اثر سمفونی دارد که از میان آنها سمفونیهای چهارم، پنجم و ششم که به
عنوان «پایه تیک» معروف هستند از مقبولیت بیشتری برخوردارند.
آهنگسازی دیگر به نام «آنتون دُورژاک»، نه
اثر سمفونی نوشت اما آخرین سمفونی او به نام «دنیای جدید»، معروفترین اثر
اوست. او که از اهالی اروپای مرکزی بود با الهام از آرزوهای سیاهان که در
ایالت متحده آمریکا با آنها آشنا شده بود، برای موومان دوم آن ملودیای
خلق کرد که دارای زیبایی و جذابیت جاودانه شد.
بسیاری دیگر از آهنگسازان بزرگ و نامی در
قرنهای بعد زیستهاند که توانستند آثار زیبایی خلق کنند که از این جمله
میتوان به «دیمیتری شوستا کویچ»، آهنگساز بزرگ روسی اشاره کرد که یازده
اثر سمفونی نوشت و با اولین سمفونی خود نیز به شهرت رسید.
«ایگور استاوینسکی» نیز که بیشک از برزگترینهاست یکی از این آهنگسازان میباشد.
«سرگئی پروکوفیف» هم به خاطر خلق اثری به نام « پیتر و گرگ » معروف گردید.
با توجه به وجود بسیاری از بزرگان موسیقی
جهان که آثاری به یاد ماندنی از خود به یادگار گذاشتهاند. در جست و جو، در
آزمایش، در احساس آزادی به خلاقیت، در هر سبک و در هر وسیله و واسطهای
امید به موسیقی باشکوهتری در آینده نهفته است.
از
لحاظ علمی و عملی دستگاه مفصّـل تر از آواز است چنانچه آوازها از دستگاهها
مشتق می شوند ( آوازهای ابوعطا ، دشتی ، بیات ترک ، افشاری از دستگاه شور و
آواز بیات اصفهان از دستگاه همایون مشتق می شوند).
معمولا" گوشه های دستگاهها از
مایه های بم شروع میشوند و پس از اجرای درآمد ویا درآمد هایی به تدریج اوج
گرفته و به فاصله اکتاو ( نت هشتم ) میرسند ( گوشه های اجرا شده در فاصله
اکتاو : « گوشه منصوری در دستگاه چهارگاه ، عراق در دستگاه ماهور ، حسینی
در دستگاه شور ، مغلوب در دستگاه سه گاه و .. » ).
اما در آوازها ، نغمات معمولا"
از مایه های متوسط از لحاظ تونالیته آغاز میشوند و اغلب در یک اوج خاتمه می
پذیرند. البته بنا به سلیقه هنری آوازخوان ، خواننده ممکن است از اوج ، پس
از گردشهای ملودیک مختلف ، به مایه اول درآمد ویا حتی دستگاه اصلی مراجعت
کند ( مانند آواز ابوعطا که فرود آن اغلب در دستگاه شور صورت می پذیرد).
وسعت نغمات دستگاهها از دودانگ گرفته تا سه دانگ هم میرسد ( توضیحات درباره
دانگ در پست های قبلی به تفضیل داده شده است ) در صورتیکه گستره نغمات در
آوازها از دودانگ تجاوز نمی کند.
اکثرا" دیده و شنیده میشود که به
غلط اصطلاح دستگاه را برای مشتقات آنها ( آوازها ) بکار می برند ، برای
مثال : دستگاه بیات اصفهان - دستگاه بیات ترک و... که در میان خوانندگان و
نوازندگان بی توجه به موسیقی علمی و تئوریک این مسئله مشهود است . پس منطقی
نیست که آوازها را دستگاه نامید و بهتر است از مشتقات دستگاهها با
عنوانهایی همچون « آواز ، نغمه ، مایه ، مقام » یاد نمود.
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیای از پردههای مختلف موسیقی ایرانی است
که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه
از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست و معمولاً بدین شیوه ارائه
میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در
میانهٔ ارائه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائهٔ تصنیف و
سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند. موسیقی سنتی ایران شامل هفت
دستگاه و شش آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از:
از نکاتی که در اجرای صحیح تر قطعات یاریگر هنرجویان آموزش عود است، نت خوانی آنهاست. در اغلب اوقات نوازندگان تمایلی به نت خوانی موسیقی مورد اجرا در دوره ای که سرگرم تمرین آن هستند، ندارند.
از ریتم افتادن های غیر ارادی جملات، اکسان دادن های بی مورد به بعضی از نتها، عدم شناسایی موتیف های مختلف و جمع بندی نکردن آنها، کشیدن بیش از اندازه یک نت، به سرعت نرسیدن موسیقی و بسیاری از موارد این چنینی که در زیر شرح آن می آید، با نت خوانی قابل برطرف شدن است.
برای نوازنده ای که قطعه ای در سطح تکنیک خود تمرین می کند، بهره گیری ازنت خوانی راهی است که او را قادرخواهد ساخت تا بسیاری ازنواقص کار خود را برطرف کند . . .
یکی از مواردی که باعث رویگردانی از این مورد است، عدم توانایی نوازندگان در سلفژ نتهاست. ولی این مسئله نباید باعث شود تا نتوانیم از نت خوانی و فوایدش بهره گیری کنیم. حتی اگرتوانایی در سلفژ موسیقی نداریم، با یک صدا خواندن تمامی نتها بازهم می توان بدون بهره گیری از ساز نت خوانی کرد.
کنترل تمامی رفتار اجرایی ما و نواختنمان از ذهن سرچشمه می گیرد و تمرین های یک نوازنده صرفآ فیزیکی و با ساز نیست. تمرین فیزیکی و با ساز که همراه با تمرین ذهنی گردد نوازنده را تواناتر و اجرا را بی نقص تر می سازد.
در هنگام نواختن بسیار پیش می آید جملاتی را بطور نا خودآگاهانه از ریتم خارج ساخته، تند تر یا کند تر می نوازیم وخود متوجه آن نیستیم. گاهی بی مورد ذهنمان بر روی بعضی نتها اکسان می گذارد که در واقع ذهن در آن نتها، به دلایل نا مشخصی درگیری و ضعف دارد.
حذف این دسته از درگیری های ذهنی اجرا را یکدست ترساخته و زمینه را برای رسیدن به تمپوهای بالاتر فراهم می سازد.
جالب اینجاست در نقاطی که در هنگام نت خوانی دچار ضعف می شویم، هنگام اجرا نیز در آن نقاط وجود ضعف در اجرا احساس می شود، که نشانگر وجود ضعف درذهنمان است. با نت خوانی این دسته از مشکلات سریعتر، آسانتر و به روش صحیح تری بر طرف می شوند.
می دانیم یک موسیقی از موتیفهای مختلف و ترکیب آنها با استفاده از قواعد مختلف آهنگسازی ساخته می شود. در هنگام اجرا هر موتیف مستقلآ باید توسط نوازنده شناسایی شده و به گونه ای نواخته شود که شنونده بتواند به یک جمع بندی ازهرموتیف برسد ودر دیدگاه وسیع تر، نوازنده باید بتواند با احاطه ذهن خود برآنچه مورد اجراگذاشته، ذهن شنونده را به یک جمع بندی ازکل موسیقی برساند. آموزش بربط حس سردرگمی ای، که ازجمع بندی نشدن آنچه اجرا شده بوجود می آید، باعث می شود شنونده نتواند درانتها به یک تفکرو احساس مطبوع روحی برسد. این مورد ازموتیف بندی نشدن جمله ها و نبود درک کلی ازقطعه، توسط نوازندگان بوجود می آید.
نت خوانی و گوش کردن به آنچه درک ذهن ما از موسیقی است، باعث بوجود آمدن یک رویارویی آگاهانه و صحیح بین موسیقی، دیدگاه شخصی و روحیاتمان ازآهنگ و همینطور از سازمی گردد. همواره باید شناخت ذهنمان را از قطعه رشد دهیم. وجود یک درک کلی از آهنگ، زمینه را برای ارائه اجرایی یکدست که در آن روحیات و نظرات نوازنده متجلی است
ورقه های معمولی و نرمال موسیقی دارای نت های دقیقی از آکوردهایی است که بر روی حامل مشخص شده اند. در یک نمودار آکورد شما فقط یک سری اعداد و حروف را می بینید که هر کدام یک آکورد را نشان می دهند.
نام
آکورد به شما می گوید که چگونه باید بر روی پیانو آکوردها را ساخت. در اصل
نمودار اطلاعاتی به شما می دهد که نشان دهد باید انگشت خودتان را روی کدام
یک از کلیدها باید قرار دهید تا آکوردی را بزنید.
نمودار آکورد پیانو
۲- نت ریشه آکورد را مشخص کنید
بر
روی یک نمودار آکورد، نت ریشه اولین حرف بزرگ از نام آکورد می باشد. نت
ریشه اولین نتی است که شما می زنید و نتی که بقیه آکورد بر روی آن ساخته
شده است.
تمام نت های دیگر که
در آکورد قرار دارند معمولا در رابطه با نت ریشه نامگذاری می شوند. برای
مثال آکورد هفتم به دلیل آخرین نت در آکورد به نام نت هفتم نامگذاری شده
است و از نت ریشه دورتر است.
مشخص کردن نت ریشه
۳- تفاوت بین آکوردهای ماژور و مینور را بشنوید
آکوردهای
ماژور و برخی از آکوردهای مینور از اساسی ترین آکوردها می باشند و اکثر
آهنگ هایی را که بر روی پیانو می توانید اجرا کنید را تشکیل می دهند. یک
آکورد مینور اساسا یک آکورد ماژور می باشد که برعکس شده است.
آکوردهای ماژور و
آکوردهای مینور هر دو آکوردهایی سه نته می باشند. اکوردهای ماژور معمولا به
وسیله حرف بزرگ از نت ریشه مشخص می شوند (مانند C major، A major و …) ولی
آکورد هفتم در این قانون یک استثنا می باشد. اگر شما C7 را در یک نمودار
آکورد ببینید بدانید که به آکورد C هفتم اشاره می کند که از آکورد C major
متفاوت می باشد. برای آکوردهای هفتم شما واژه ماژور (Major) را بعد از نت
ریشه می بینید یا حرف M و یا کلمه Maj در کنار آنها خواهند آمد.
برای آکوردهای مینور
از حروف کوچک برای نشان دادن آنها استفاده می کنند. زمانی که شما آکورد
مینور را می زنید نت میانی نسبت به آکورد ماژور پایین تر می آید اما بقیه
نت ها همانند آکوردهای ماژور می باشند. آکوردهای مینور گرفته تر و جدی تر
می باشند.
تفاوت بین آکوردهای ماژور و مینور
۴- کلیدهای شارپ (تیز) و فلت (زیر) را پیدا کنید
بسیاری
از کلیدها در نام خودشان شارپ و یا فلت دارند که معمولا در آکوردها شارپ
را با علامت دیز # و فلت را با علامت بمل b نشان می دهند. این ها مربوط به
کلیدهای سیاه پیانوی شما می باشند که معولا دارای دو اسم هم هستند.
کلیدهای سیاه سمت راست
کلیدها سفید شارپ می باشند. به عنوان مثال کلید سیاهی که بلافاصله بعد از
کلید C می آید C# می باشد و کلید سیاهی که بلا فاصله در سمت چپ کلید سفید و
در طرف دیگر می آید کلید فلت می باشد.
کلیدهای سیاه در دو
طرف راست و چپ کلیدهای سفید می باشند. بنابراین همان کلیدی که می تواند C#
باشد همزمان می تواند Db هم باشد. بنابراین هنگامی که به دنبال نت ها هستید
این را نیز به یاد داشته باشید.
کلیدهای شارپ و فلت
۵- با آکوردهای ساده شروع کنید
شش
آکورد پایه ای وجود دارد که می توانید فقط با استفاده از کلیدهای سفید
آنها را بزنید. سه آکورد ماژور و سه آکورد مینور. شما می توانید آهنگ ها را
با استفاده از این آکوردها بزنید و بدون اینکه نگران تیزی و زیری صدا
باشید.
سه آکورد ماژور
عبارتند از C، G و F و سه آکورد مینور عبارتند از A minor، D minor و E
minor . اگر شما مبتدی و تازه کار هستید این آکوردها برای شروع بهترین
انتخاب می باشند.
شروع با آکورد ساده
۶- برای ساختن آکورد قسمت بعدی نت ها را بخوانید
با
توجه به نت ریشه و ماژور و مینور بودن، نام آکورد، اطلاعاتی را که شما
نیاز دارید تا آکورد را بزنید به شما می دهد. انواع مختلفی آکوردها از روش
های مختلفی ساخته می شوند. برای درک نام آکوردها لازم است که شما دامنه
لغات موسیقیایی خودتان را گسترش دهید.
برای مثال اگر شما
آکورد Caug را روی نمودار آکورد دیدید، شما باید آکورد تقویت شده و تکمیل
را بزنید. زمانی که شما یک آکورد را تقویت می کنید شما یک آکورد ماژور
خواهید داشت و نت پایانی آن را نیم پرده بالا برده اید. از آنجا که آکورد C
major می تواند C، E و G باشد پس اکورد Caug هم می تواند C، E وG شارپ
باشد.
یک آکورد تضعیف شده و
کاهش یافته برعکس آکورد تقویت شده ایجاد می شود و با پایین آوردن نیم پرده
ای نت های میانی و پایانی ساخته می شود. به عنوان مثال اگر شما نام Cdim را
نمودار آکوردها مشاهده کردید شما باید C، E و G فلت را بزنید.
خواندن نت ها برای ساخت آکوردها
۷- آکورده های رایج را حفظ کنید
برای
دیدن برخی از آهنگ های مورد علاقه خودتان نمودار آکورد را نگاه کنید و
ببینید که اغلب از چه آکوردهایی استفاده شده است. آنها را یادداشت کنید و
نت هایی را که می زنید حفظ کنید. هر زمان که شما نت ها را می بینید باید
بتوانید بدون گیر کردن در تئوری موسیقی آکوردها را تشخیص بدهید.
به
صورت آنلاین نمودار انگشت گذاری را جستجو کنید تا بدانید که برای اجرای
آکوردهای خاص انگشتتان را باید کجا قرار بدهید. شما می توانید شکل آکوردها
را بدون توجه به نت های ریشه تشخیص دهید. شما باید انگشت اشاراه خودتان را
روی کلیدی قرار بدهید که مربوط به نت ریشه می باشد.
موسیقی پاپ فارسی به آهنگهای پاپی که دارای ترانه فارسی میباشد
اطلاق میشود. خاستگاه موسیقی پاپ فارسی ایران میباشد ولی به سرعت در
دیگر کشورهای فارسی زبان دیگر مانند تاجیکستان و افغانستان و همچنین پس از
انقلاب اسلامی ایران در ایالات متحده آمریکا گسترش یافت.
سالهای نخست
موسیقی پاپ فارسی در سده نوزدهم و در دوره قاجاریه متولد شد و بعدها با اختراع رادیو این سبک به سرعت در ایران رواج پیدا کرد.
موسیقی پاپ فارسی بعد از انقلاب ایران
در دهه نود میلادی و به منظور رقابت با خوانندگان خارج از کشور (به
اصطلاح لس آنجلسی) مسئولین وقت حوزه موسیقی تصمیم به تولید آثار پاپ همسو
با موازین و قوانین خود گرفتند. بدین منظور علی معلم و فریدون شهبازیان
شورایی را در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برای نظارت بر احیای موسیقی
پاپ تاسیس نمودند.. شادمهر عقیلی، محمد اصفهانی سعید شهروز و خشایار
اعتمادی نخستین کسانی بودند که رسماً اجازه فعالیت پیدا کردند. برخی از
آثار این افراد در تلویزیون نیز پخش شد که این کار سهم به سزائی در معرفی و
موفقیت آنان داشت. این آثار با استقبال گرم مردم روبرو شد ولی در دورهای
از نظر برخی منتقدین این آثار هم از لحاظ کلام وهم از لحاظ آهنگ آثاری بی
محتواوسطحی بودند. در اثر این انتفادات فریدون شهبازیان استعفا کرد و رسماً
به صف منتفدین موسیقی پاپ پیوست.
در سالهای اخیر ودر اثر گسترش فناوریهای نوین و همچنین دسترسی عامه مردم
به اینترنت گروههای زیر زمینی موسیقی پاپ نیز شروع به فعالیت نمودند آثار
ارائه شده توسط این افراد آثاری عامه پسند و بی محتوا میباشند که موسیقی
پاپ ایران را با چالشی جدی مواجه کردهاند.
خوانندگان مطرح بعد از انقلاب
شادمهر عقیلی
مانی رهنما
حامی
رضا صادقی
محسن یگانه
فرزاد فرزین
مازیار فلاحی
محسن چاوشی
احسان خواجه امیری
محمد اصفهانی
ناصر عبدالهی
فریدون آسرایی
خشایار اعتمادی
چنگیز حبیبیان
بنامین بهادری علی لهراسبی علی اصحابی حمید عسکری محمد علیزاده رامین بی باک سیروان خسروی بهنام صفوی بنیامین
گروه آریان که اولین گروه پاپ ایرانی بعد از انقلاب ایران میباشداین
گروه با ارائه آثاری موفق فصل نویی را در موسیقی ایران آغاز کرد. مطرح ترین
آلبوم این گروه آلبوم گل آفتابگردان میباشد که با استقبال چشمگیری در
داخل ایران مواجه شد.
موسیقی پاپ فارسی در دیگر کشورها
موسیقی پاپ فارسی در کشورهای فارسی زبان دیگر نظیر تاجیکستان و
افغانستان هم از رونق خاصی بر خوردار است از مهمترین خوانندگان افغانستان
میشود به فرهاد دریا، احمد ظاهر احمد ولی ، هنگامه ، اریانا سعید ، وجیهه و
فرید رستگار ، غزل سادات ، سیتا قاسمی ، نغمه منگل ، قادر اشپاری ، ارش
باررز اشاره کرد. و از تاجیکستان منیژه دولت ، نجم الدین صدرالدین ، شبنم
ثریا اشاره نمود.
اول به وسیله دستگاه تیونر که نحوه
استفاده آن ، در قسمت روش کوک کردن سازها در وبسایت ارائه شده است . روش
دوم به صورت سمعی ( گوشی ) برای این روش ابتدا سیم بم را به صورت دست باز ،
بدلخواه سفت کرده و آن را نت DO فرض مینماییم . سپس روی سیم بم پرده « نخ »
شماره 9 را گرفته با ناخن سیم را به صدا در آورده ، که صدای حاصله از آن
را نت SOL مینماییم .
حال میبایست سیم دوم را ( منظور سیم برنجی
، از پایین به بالا ) با نتی که میشنویم ( یعنی نت sol بم ) هم صدا کنیم ،
یا شل وسفت کنیم تا صدای سیم دوم با نت پرده 9 سیم بم یک صدا باشد. اینک
سیم دوم دست باز ( یعنی آزاد ) را SOL مینامیم. پس از آن روی سیم دوم پرده 6
را گرفته با ناخن سیم را به صدا در می آوریم ، که صدای حاصله از آن را نت
DO می نامیم ، حال میبایست سیم اول را ( منظور سیم فولادی از پایین به بالا
) با نت DO که از پرده 6 سیم دوم میشنویم هم صدا کنیم .
اینک سیم اول دست باز را DO می نامیم .اکنون نوبت سیم مشتاق ( سیمی که در کنار سیم بم ) است .
حال سیم اول رابه صورت دست باز یعنی آزاد
که نت DO نامیده بودیم با سیم مشتاق هم صدا کوک میناییم . به این صورت ساز
سه تار به این ترتیب سیم اول DO سیم دوم SOL سیم مشتاق DO و سیم بم DO کوک
شده است . تذکر: در مورد کوک ساز تارینه ، عینا" شبیه سه تار می باشد،فقط
سیم مشتاق حذف شده است .
برای اینکه خواننده ی خوب و مورد توجهی باشید باید اول مورد توجه
خانوادتان قرار بگیرید به آنها اجازه دهید که صدایتان را بشنوند و از آنها
بخواهید که اشکالاتتان را به شما بگویندشما باید تمرینات زیر را انجام
دهید :
قبل از اینکه شروع به خواندن کنید،آکوردهای تارهای صوتی خود را آرام کنید
خودتان را مجبور به خواندن با نت بالا نکنید
نوشیدنی های ولرم زیادی بنوشید
تمرین عمیق نفس کشیدن
تعریف تمرین زمان مناسب برای نفس کشیدن در هنگام آواز